... و تو شريف‌ترين و نجيب‌ترين و عزيزترين انسانِ زندگي من بودي! از اينكه رنجاندمت، از اينكه باعث شدم دلت بشكند و اشك به ديدگانت آوردم (به خاطر آن ازدواج مزخرف، آن اشتباه كثيف) خودم را نمي‌بخشم.

بعد از تو زندگي من وارد دور ديگري مي‌شود. مرحله‌اي سخت‌تر، پرت‌تر، عميق‌تر و تنهاتر... مي‌دانم كسي كه نتواند خودش را ببخشد، هرگز طعم يك زندگي معمول را نخواهد چشيد. خشمي از من در وجود من زبانه مي‌كشد و كجا سگ‌كشم كند، نمي‌دانم!

اما تو همچنان شريف‌ترين و نجيب‌ترين و عزيزترين انسان زندگي من خواهي بود. سفرت در نور... روشني.. و عشق...