تو اومدی... بعد ۵ سال، باریک و بلند... زیبا... تو همیشه منو یاد شعر شاملو میندازی که میگفت: بالا بلند بر جلو خان منظرم چون گردش اطلسی ابر قدم بگذار...

چقدر نفس‌گیر بود تا اون هواپیما بشینه و شما ازش پیاده بشین. چقدر چهره سفر تو بعضی جاها ترسناک و‌ مه‌آلوده...

کاش آدما از هم دور نمیشدن...