بیستون با شکوهی ناگفتنی با بلندایی نزدیک به هزار متر، روبرویمان سر بر آسمان ساییده است، کرور کرور ستاره رخسار دیواره را آذین بسته اند و هیبتی بی بدیل از این دیواره سترگ به تصویر کشیده اند. درختان کهنسال چنار در جای جای محوطه قد برافراشته و خود را مهربانانه به آغوش پاییز هزار رنگ برگ ریز سپرده اند. با صدای جوییاری کوچک که آن سوترک نغمه خوان می رود، مجموعه ای کامل و بی نقص از یک شب زیبای پاییزی با رویای صعود دیواره در اختیار ماست... دیواره ای که دریایی از مسیرهای مختلف را در خود جای داده و با مسافتی حدود ۵ کیلومتر در امتداد دشت گسترده است....

ما در کنار کافه شیرزادی چادر خود را برپا می کنیم و خیلی زود به خواب میرویم تا صبح فردا ساعت ۷ به سوی دیواره رهسپار شویم.

صبح با حضور گرم آقای مرتضی زارع دوست و سنگنورد خوب کرمانشاهی که به همراه پویا آزادانی آمده اند، پای دیواره می رویم تا ابتدای مسیر را شناسایی کنیم. کاریز نام مسیر مورد نظر ماست با درجه سختی 5.10 b و هفت طول طناب که توسط احسان جباری و سعید عریانپور از سنگنوردان همدان گشایش شده است.

ساعت ۹:۳۰ استارت صعود زده می شود. تمام طولها توسط کیا به عنوان نفر سرطناب صعود می شود، در تمام طولها یک یا دو تنوره سخت در انتظار ماست که داشتن کوله پشتی عبور را بیش از پیش سخت می کند.
این مشکل به ویژه در تنوره طول سه بیشتر خودنمایی می کند و کیا تصمیم به درآوردن کوله و نصب آن به قسمت جلوی هارنس خود می گیرد تا بتواند تنوره را پشت سر بگذارد و ما نیز ناگزیر همین حرکت را انجام
می دهیم. فاصله میانی ها همچون همیشه زیاد است به طوریکه در طول یک، رول اول در ۷ متری آغاز مسیر منهای پله هایی که بدون طناب صعود کرده ایم، نصب شده است و مسیر کوچکترین جای مناسبی برای
ابزار گذاری و حتی کوبیدن میخ هم ندارد و این امر استرس صعود را دوچندان می کند.

به هر ترتیبی طول یک صعود می شود، آیدین وسط طناب و من ته طناب صعود می کنیم و به کارگاه می رسیم. تمام کارگاههای مسیر رول بولت و دو نقطه است و به جای زنجیر از طنابچه استفاده شده است و به ظاهر مطمئن به نظر می رسند... به جز کارگاه طول دو که کارگاهی است معلق و بسیار ناراحت که حضور سه نفر در آن جانفرساست، باقی کارگاهها تا جایی که ما صعود کردیم، راحت هستند و فضایی مناسب برای استقرار دارند.

تا طول چهار مسیر صعود می کنیم و در ساعت ۲:۱۵ دقیقه بعدازظهر به دلیل کندی آهنگ صعود و کمبود زمان کیا تصمیم به فرود از مسیر می گیرد. در طول مسیر فرود، نفر آخر با راهنمایی کیا مراقب است تا طناب بر روی درختچه های میانه مسیر و یا شکافها لاخ نشود چرا که در این گونه مسیرها که کارگاهها در راستای هم نیستند و مسیر پیچ و خم فراوانی دارد لاخ شدن طناب از مشکلات اصلی فرود است و در صورت بروز چنین مشکلی وقت بسیاری از تیم گرفته خواهد شد.

خوشبختانه این اتفاق برای ما نمی افتد و در ساعت ۴ عصر به پای دیواره می رسیم و راه برگشت را با بررسی سایر مسیرها در پیش می گیریم. دیواره فرهاد تراش که دارای چندین مسیر طبیعی و مصنوعیست با تمهیدات سازمان میراث فرهنگی غیر قابل صعود شده و شنیده می شود که به زودی تمامی رولهای نصب شده بر روی آن، پاکسازی خواهند شد.

با رسیدن به کافه و حضور آقای شیرزادی می توانیم اتاق مجاور را برای شب مانی در اختیار داشته باشیم که خود شانس بزرگیست برای بارانی که روز بعد قصد باریدن دارد و ما از آن بیخبریم.

با برآمدن سپیده صدای بارش باران است که ما را از خواب خوش بیرون می کشد.رخسار آفتابی بیستون با هجوم ابرها چهره ای نمناک به خود می گیرد و امکان صعود از ما سلب می شود. باران تمام محوطه را در سکوتی محض فرو برده و ما در انتظار رسیدن دوستانمان دقایق خود را سپری می کنیم.

با آمدن دوستانمان مرتضی زارع، محسن هدایت، پویا آزادانی و حمید به صرف صبحانه مشغول می شویم و در همین حین پیشنهادات لازم برای صعود و یا عدم صعود ارائه می شود. به هر ترتیب باران مانع کار ما نمی شود و با تغییر برنامه صعود دیواره بیستون در ساعت ۹ صبح به سمت طاق بستان و دیواره سر طاق می رویم.

باران خیال بند آمدن ندارد و دیواره سرطاق نیز پوشیده از ابر است. تمام سطح دیواره خیس است و جویبارهای کوچک آب از جای جای دیواره سرازیرند. کیا همتی به همراه آقای مرتضی زارع تصمیم به صعود مسیر پارسا می گیرند که مسیری است مصنوعی و من به همراه آقای محسن هدایت برای صعود مسیر آذرخش هم کرده می شویم که مسیری است طبیعی با درجه صعود 5.11 a . این مسیر کاملا روی کوبی شده و برای صعود آن نیاز به داشتن ابزارهای حمایت میانی نیست. کارگاهها نیز آماده و به صورت رول بولت و حلقه است.

سراپا خیس از باران در هجوم مه به صعود خود تا طول ۴ مسیر ادامه می دهیم تا جایی که دیگر دستها توان گرفتن گیره ها را ندارند و وجود گل و لای روی دیواره حرکت را سخت تر از پیش می کنند. برای فرود آماده
می شویم، طناب ها کاملا خیس اند و با حرکت در ابزار فرود کاملاً چلانده می شوند و آبی که در طناب نفوذ کرده تماماً بر سر رو روی خودمان می ریزد. با پایان گرفتن فرود و جمع آوری لوازم به سمت پایگاه
هلال احمر می رویم و پس از تعویض لباس در ساعت ۱ بعدازظهر با دوستان خود خداحافظی کرده و با جشن کوچکی به صرف دنده کباب و به میزبانی آیدین بیاضیان، به سمت کرج رهسپار می شویم و در ساعت ۱۰ شب به لطف کیا همتی که علیرغم خستگی ناشی از صعود، بی وقفه رانندگی کرده است، به منازل خود می رسیم.