بیستون در باران
در ظهر پاییزی روز چهارشنبه ۱۵/۰۸/۹۲ از میدان توحید، شهرمان را به مقصد
کرمانشاه ترک می کنیم. لوازم را در اتومبیل کیا همتی که سرپرستی برنامه را به عهده
دارد جا داده و با همراهی آیدین بیاضیان به راه می افتیم. جز یک یا دو توقف کوتاه،
توقف دیگری در مسیر نداریم و در ساعت 8 شب به کرمانشاه
می رسیم. پس از صرف شام در حوالی بیستون، به سمت کافه شیرزادی می رویم. درهای
محوطه بسته اند، به ناچار از زیر حفاظ های آهنین به درون محوطه می خزیم و
امیدواریم که نگهبان متوجه حضور ما نشود. در میانه راه نگهبان با سگهای محافظش
غافلگیرمان می کند اما بر خلاف تصور با صحبتی کوتاه مشکل حل شده و به محل شب مانی
می رویم.